دلمـ مے خواهـد نامتـــ را صدا ڪنمـ!
یڪــ طور دیگر!
جورے ڪه هیچ ڪس صدایتـــ نڪرده باشــد!
یڪــ طور ڪه هیچ ڪس را صدا نڪرده باشمـ!
دلمـ مے خواهـد نامتـــ را صدا ڪنمـ!
دِلـَــم بَرایِ یک نفـــر تـَـــنگ اَست....
نه میدانَم نامَــ ــش چیست...وَ نَه میدانَم چِــ ــه می کُنَد...
حتَی خَبَری اَز رَنگِ چِشم هایَش هَم نَدارم....
رنگ موهایش را نمی دانم....
َلَبخَنـــدَش را ...فَقَط میــدانَم کِه بایَد باشَد وَ نیــست
زِنـدگی مَنهـ
}
کـردنِشو یـادَمـ نَـدِهـ
{
ســَلـآم :))
به بعــضیــا باید بــــگی،
}
اگه اون شــــب داروخـــــونه باز بود،....
الان اینجا نبودی تو،....
{
به بعــضیــا باید بــــگی،
}
اگه اون شــــب داروخـــــونه باز بود،....
الان اینجا نبودی تو،....
{
به بعــضیــا باید بــــگی،
}
اگه اون شــــب داروخـــــونه باز بود،....
الان اینجا نبودی تو،....
{
به بعــضیــا باید بــــگی،
}
اگه اون شــــب داروخـــــونه باز بود،....
الان اینجا نبودی تو،....
{
تو بازی زندگی موقع یار کشی چقدر خوبه آدم بگه من و رفیقم شما همه!
میشه از اول بگی
به بعــضیــا باید بــــگی،
}
اگه اون شــــب داروخـــــونه باز بود،....
الان اینجا نبودی تو،....
{
به بعــضیــا باید بــــگی،
}
اگه اون شــــب داروخـــــونه باز بود،....
الان اینجا نبودی تو،....
{
به بعــضیــا باید بــــگی،
}
اگه اون شــــب داروخـــــونه باز بود،....
الان اینجا نبودی تو،....
{
به بعــضیــا باید بــــگی،
}
اگه اون شــــب داروخـــــونه باز بود،....
الان اینجا نبودی تو،....
{
به بعــضیــا باید بــــگی،
}
اگه اون شــــب داروخـــــونه باز بود،....
الان اینجا نبودی تو،....
{
به بعــضیــا باید بــــگی،
}
اگه اون شــــب داروخـــــونه باز بود،....
الان اینجا نبودی تو،....
{
به بعــضیــا باید بــــگی،
}
اگه اون شــــب داروخـــــونه باز بود،....
الان اینجا نبودی تو،....
{
به بعــضیــا باید بــــگی،
}
اگه اون شــــب داروخـــــونه باز بود،....
الان اینجا نبودی تو،....
{
به بعــضیــا باید بــــگی،
}
اگه اون شــــب داروخـــــونه باز بود،....
الان اینجا نبودی تو،....
{
به بعــضیــا باید بــــگی،
}
اگه اون شــــب داروخـــــونه باز بود،....
الان اینجا نبودی تو،....
{
به بعــضیــا باید بــــگی،
}
اگه اون شــــب داروخـــــونه باز بود،....
الان اینجا نبودی تو،....
{
به بعــضیــا باید بــــگی،
}
اگه اون شــــب داروخـــــونه باز بود،....
الان اینجا نبودی تو،....
{
هِـی پِسـر ... !!!
}
اگِهـ می بیـنی بآهـات بازی نِـمیکنَـمـ روحِسـآب بَلـ ـدنَبودـنـَم نـذآز!
اینـو بِدونـ کهِـ مـَن بـآزیآمـو بچـِگیآمـ کـَردـم ...
{
تـرآشکآر مآهِـرـی شُدـم از بَسـ کِهـ تو نیـامَدـی و مـَن ...
}
بـرآی دلـَم بهآنِهـ تَـراشیدَمـ
{
باوَر کُنـ میشَود گریه کَرد [
]!
]!
]!
]!
]!
]!
]!
]
|
بدونـ اینکهـ کَسی بفَهمَد [
|
میشوَد دل شکَستـ [
|
بدون اینکهـ صداییـ بیایَد [
|
مَیشود خَندید [
|
وَقتی دَر غَمگین تَرین لحَظاتی [
|
میشَود عاشق شُد [♥]!
|
حَتی وَقتی بچه ایـ بیش نیستی [بیخیال]!
|
وَ میشَود فَریـآد زَد [
|
حَتی وَقتی سُکوتـ کرده ایـ [
آدَمـی را دیـدَـم بآ سـآیه ـی خـود دَرد و دل میکـَرد ... چِهـ
}
رَنجـی میکِشـد او وَقتـی هـوا ابریـسـ ـت
{
یِـک تلنگـرـهَم کآفـی بود بـَرـآی اینکهـ بشکنـ ـم
}
بهِـ هـَرحآلـ مَمنـون ازمشـتـت
{
تـَمآمـ این شهریکـ طـَرف
}
تویـک طـَرفـ ... خیـآلت رآحـَت بآشـد،مـَن طـَرفـ تورآ
بهِـ مـَردم اینـ شـَهرنِمـیدَهم[E]
{
آنقدر روزهای بی تو بودن را شمرده ام که نمی دانم چند ساله شده ام
زمستان است یا سرمای بی تو بودن تا استخوانم نفوذ کرده است ؟ !
روناک گفتی اسممو تو چت آنلاین ثبت کنم ؟ کجا؟
کاش میشد:بچگی را زنده کرد
کودکی شد،کودکانه گریه کرد
شعر ” قهر قهر تا قیامت” را سرود
آن قیامت، که دمی بیش نبود!
فاصله با کودکی هامان چه کرد ؟
کاش میشد ، بچگانه خنده کرد ...
نمیشه انلاین
سحر دیدم درخت ارغوانی
کشیده سر به نام خسته جانی
به گوش ارغوان آهسته گفتم
بهارت خوش که فکر دیگرانی
پس چطوریه؟
باید بری قالب پیدا کنی
سلام عزیزم قابت خیلی نازه خودت درست کردی؟
بعد از این بگذار قلب بیقراری بشکند
گل نمیروید، چه غم گر شاخساری بشکند
باید این آیینه را برق نگاهی میشکست
پیش از آن ساعت که از بار غباری بشکند
گر بخواهم گل بروید بعد از این از سینهام
صبر باید کرد تا سنگ مزاری بشکند
شانههایم تاب زلفت را ندارد، پس مخواه
تختهسنگی زیر پای آبشاری بشکند
کاروان غنچههای سرخ، روزی میرسد
قیمت لبهای سرخت روزگاری بشکند
الهی تکیه بر لطف تو کردم/ به جز لطفت ندارم تکیه گاهی
گرفتم دامن بخشنده ای را / که بخشد از کرم کوهی به کاهی
بلای عشق را جز عاشقِ شیدا نمی داند
}
به دریا رفته میداند مصیبت های طوفان را !
{
بلای عشق را جز عاشقِ شیدا نمی داند
}
به دریا رفته میداند مصیبت های طوفان را !
{
بلای عشق را جز عاشقِ شیدا نمی داند
}
به دریا رفته میداند مصیبت های طوفان را !
{
بلای عشق را جز عاشقِ شیدا نمی داند
}
به دریا رفته میداند مصیبت های طوفان را !
{
بلای عشق را جز عاشقِ شیدا نمی داند
}
به دریا رفته میداند مصیبت های طوفان را !
{
بلای عشق را جز عاشقِ شیدا نمی داند
}
به دریا رفته میداند مصیبت های طوفان را !
{
از ادمها بت نسازید!!!
}
این خیانت است…
هم به خودتان . هم به خودشان!
خدایی میشوند
که خدایی کردن نمیدانند
وشما در اخر میشوید
سر تا پا کافر خدای خود ساخته
{
از ادمها بت نسازید!!!
}
این خیانت است…
هم به خودتان . هم به خودشان!
خدایی میشوند
که خدایی کردن نمیدانند
وشما در اخر میشوید
سر تا پا کافر خدای خود ساخته
{
از ادمها بت نسازید!!!
}
این خیانت است…
هم به خودتان . هم به خودشان!
خدایی میشوند
که خدایی کردن نمیدانند
وشما در اخر میشوید
سر تا پا کافر خدای خود ساخته
{
از ادمها بت نسازید!!!
}
این خیانت است…
هم به خودتان . هم به خودشان!
خدایی میشوند
که خدایی کردن نمیدانند
وشما در اخر میشوید
سر تا پا کافر خدای خود ساخته
{
از ادمها بت نسازید!!!
}
این خیانت است…
هم به خودتان . هم به خودشان!
خدایی میشوند
که خدایی کردن نمیدانند
وشما در اخر میشوید
سر تا پا کافر خدای خود ساخته
{
از ادمها بت نسازید!!!
}
این خیانت است…
هم به خودتان . هم به خودشان!
خدایی میشوند
که خدایی کردن نمیدانند
وشما در اخر میشوید
سر تا پا کافر خدای خود ساخته
{
بلای عشق را جز عاشقِ شیدا نمی داند
}
به دریا رفته میداند مصیبت های طوفان را !
{
بلای عشق را جز عاشقِ شیدا نمی داند
}
به دریا رفته میداند مصیبت های طوفان را !
{
بلای عشق را جز عاشقِ شیدا نمی داند
}
به دریا رفته میداند مصیبت های طوفان را !
{